متضرر شدن (از نظر مالی)، ضرر مالی کردن، متحمل ضرر مالی شدن (سنگین و چشمگیر)
The company's stock plummeted, causing investors to take a bath.
سهام این شرکت سقوط کرد و باعث شد سرمایهگذاران متضرر شوند.
He took a bath on his risky investment in cryptocurrency, losing a significant amount of money.
او با سرمایهگذاری پرریسک خود در رمزارزها متحمل ضرر مالی شد و مقدار قابلتوجهی از سرمایه را از دست داد.
حمام کردن (بهویژه در وان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It's important to take a bath regularly to maintain good hygiene and keep your skin healthy.
برای حفظ بهداشت و حفظ سلامت پوست لازم است بهطور منظم حمام کنید.
I can't believe you're so busy that you can't even take a bath once a day.
باورم نمیشه اینقدر سرت شلوغ باشه که حتی روزی یه بار هم نمیتونی حموم کنی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take a bath» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-a-bath